مردهاى صورتى

ساخت وبلاگ
بعد از یه سفر پونزده روزه،دیروز برگشتیم شمال و اولین روز زندگى مشترکمون زیر سقف مشترکمون شروع شد:) بدون شک،روز عروسیم،بهترین روز زندگیم تا به الان بود و چنین شادى و خوشبختى رو براى تک تکتون آرزو دارم:)           چن تا تصویر از روز عروسیم که قابل اکران بود واسه اون دوستایى که دوس دارم تو شادیم شریکشون کنم:) چن تا عکس هم از ماه عسل دریایى مون میذارم:))                   ایشونم همسرم هستن:)))) مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 ساعت: 11:57

شنیدین که میگن گربه رو باید دم حجله کشت؟! من نتونستم! از اونجایى که روحیه ى سازگاریم در حده تیم ملیه،بجاى اینکه شرایط رو بر وفق مراد پیش ببرم،وفق مراد رو بر اساس شرایط تنظیم کردم:/ سیستم زندگیمون سه پنج دو شده! تقریبا یه هفته در ماه بصورت پراکنده شیراز هستیم و حدود بیست روز شمال و باقى اوقات بین زمین و آسمون در رفت و آمدیم.در واقع اینجورى تدوین شده و شنبه از اولین سفر شیراز برگشتیم! چون اولین بارى بود که بعد از مراسم عروسى میرفتیم اونجا،تمام وقت خونه ى پدر احسان موندم و بخاطر ایام تاسوعا و عاشورا کلى سرمون شلوغ بود و نفهمیدم چجورى گذشت!اما بعد از این قراره هربار بریم خونه ى خودمون و فقط مثل مهمون یکى دو بار در طول اون مدت به خونواده ش سر بزنیم و من نمى دونم بقیه ى وقتم رو تو شهر غریب چجورى بگذرونم! احسان حتى یه کارمند خانوم نداره و موضعش کاملا مشخصه!دارم با خودم فکر مى کنم چجورى میتونم نم نم عقیده ش رو به نفع خودم تغییر بدم و یه سرگرمى پاره وقت واسه روزاى غربتم جفت و جور کنم! باباى احسان در اولین درخواست پدرانه ش از من،تقاضاى نوه هاى دو یا سه قلو کرده که یکیش رو بدیم اونا بزرگ کنن:)))))))) بذارین از راه برسم آخه:))) خواااااابم میاد ناهار چى درست کنم؟:/ مى خوابم:) مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 ساعت: 11:57

خوب نیستمبیشتر از یه هفته س که خونه ى بابا اینا هستم و دلتنگى داره روحمُ میخراشه بعد از حادثه ى تلخى که براى کرمانشاه عزیز اتفاق افتاد،احسان دو تا تیم ساخت و ساز ابنیه ى شرکت رو براى کمک به زلزله زده هاى غرب کشور راهى کرد و خودش هم همراهشون رفت. راستى،تعریف متفاوتى از یه مرد رمانتیک پیدا کردم! مردى که حتما موقع صبونه یه تیکه نون براى پرنده ها کنار میذاره و معتقده اینجورى تو خوشبختیش سهیمشون کرده! براى زلزله زده ها دعا کنین امیدوارم قلب کرمانشاه عزیزمون دوباره تپیدن بگیره مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 ساعت: 11:57

امروز وقت آرایشگاه داشتم واسه رنگ مو احسان گفت یه سر میرم شرکت و خودم میام میرسونمت مثل همیشه آن تایم بود و راس ساعت 10 زنگ زد که جلوى در منتظرتم ملکه:) با عجله رفتم و سوار شدم بعد از کلى که زل زد بهم و از جاش تکون نخورد،گفت هنوزم باورم نمیشه که همسرم شدى:) منم باورم نمیشه راستش!واقعا ازدواج کردم:) حرکت کردیم و تو مسیر پرسید که خب از امروز میرى آرایشگاه واسه عروسى؟؟؟ گفتم امروز میرم واسه رنگ مو و مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : میکاپ, نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 16:12

ما از سفر برگشتیم و به سرعت مشغول انجام کاراى عقب افتاده ایم دیروز مبل ها رو هم چیدیم و فقط مونده پرده ها که اوایل هفته ى بعد حاضر میشن یه هفته قبل از عروسى هم من و احسان میریم شیراز و فک کنم همسرم تا روز آخر قبل از عروسى فرصت سر خاروندن نداشته باشه و بیست و چهارساعته مشغول کاراى شرکت باشه دیروز بعد از اینکه خونه ى آرزوهامونُ چیدیم،انقدر از تماشاش ذوق زده بودیم که نمیتونستیم ازش دل بکنیم! احسان م مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : خونه,آرزوها, نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 48 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 1:49

کاش ترکى بلد بودم:) بهم خوش میگذره،خیلى! دو روزه اینجاییم و من هنوز نرفتم سمت خرید و پاساژ گردى و .... برعکس همه ى خانوما،از خرید کردن لذت نمیبرم و ترجیح میدم از وقتم واسه تفریح و گردش تو مناظر تاریخى و طبیعت استفاده کنم و لذذذذذت ببرم:) احسان مدام از خدا تشکر میکنه که من اهل بازارگردى نیستم:))))))                 اینم چن تا عکس از کلیساى ؟!یادم رفت:| خیییییییلیى با شکوهه! کلیساست اما تو دوره ى عثمانى ها اسامى اسلامى رو واردش کردن بازم مینویسم:) مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : استامبول,گردى, نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 37 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 16:25

هفته اى که گذشت،دااااائم به سفر بودیم!البته نه از اون سفرهایى که دلتون بخوادهااا،نه! حدود ساعت دوازده شب چهارشنبه بود که به همسر زنگ زدن که فلان ناظر نمونه ى سنگ نماى فلان پروژه رو تایید نکرده!همسر یهویى تصمیم گرفت خودش حضورا بره اصفهان و مستقیما از کارخونه سنگ خریدارى کنه و بارنامه کنه و بفرسته!منم مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 0:25

ساعت 5:42 صبح! من؛یک مدادرنگىِ به شدت کلافه که خبره مرگش یه هفته رفته شیراز تا به خیال خودش بخوره و بخوابه و بگرده اما،کووووور خونده بوده! یه عالمه خمیازه ى کش دار با خودم سوغات آوردم:| انگار یک ماه پادگان بودم! انقدر خوب تو خونه ى مادرشوهرم تربیت نظامى شدم که ساعت بیولوژیک بدنم راس ساعت 5:30 صبح،ز مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 0:25

خانوم سادات،یه خانوم مسن و مهربون بود که سرپرست نداشت و مامانم گاهى بهش میسپرد برامون پیاز و سبزى سرخ کنه یا ترشى بندازه و کاراى اینجورى،تا به این بهونه یه کمکى هم بهش کرده باشه! تو همون دوران بود که واسه یکى از آشناها که قم زندگى مى کرد و پارکینسون داشت،دنبال یه خانوم مسن میگشتن که به هم محرم بشن مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 0:25

چقدر انتخاب کردن سخته!!! هیچوقت فکر نمى کردم دچار چنین وسواسى بشم تو زندگیم! به نظر میومد که میشه ظرف یه هفته  کل لوازم یه زندگى رو انتخاب کرد و خرید و چید! البته ما خیلى زود شروع کردیم!چون همسرم قبل از عقد تو شهرمون خونه خرید که خیال من و بابا اینا از بابت زندگى تو شمال راحت بشه! مامان اینا هم بعد مردهاى صورتى...ادامه مطلب
ما را در سایت مردهاى صورتى دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6medadrangi655 بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 0:25